گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر المیزان
جلد پانزدهم
سوره نمل آيات 1 - 6

سوره نمل در مكه نازل شده است و (93) آيه دارد
سوره نمل آيات 1 - 6



بسم اللّه الرحمن الرحيم طس تلك آيات القرآن و كتاب مبين (1) هدى و بشرى للمؤ منين (2) الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكوة و هم بالاخرة هم يوقنون (3) ان الذين لا يؤ منون بالاخرة زينا لهم اعملهم فهم يعمهون (4) اولئك الذين لهم سوء العذاب و هم فى الاخرة هم الاخسرون (5) و انك لتلقى القرآن من لدن حكيم عليم (6).



ترجمه آيات
به نام خداى رحمان و رحيم . طس اين آيه هاى قرآن و كتاب آشكار است (1).
كه هدايت و بشارتى براى مؤ منان مى باشد (2).
همان كسانى كه نماز مى گزارند و زكات مى دهند و آنان ، آرى همانان به آخرت و سراى ديگر يقين دارند (3).
كسانى كه به آخرت ايمان ندارند اعمالشان را به نظرشان آراسته ايم كه تا كور دل باشند (4).
آنها كسانى هستند كه عذاب سخت دارند و آنان خود در آخرت زيانكارترند (5).
حقا كه تو قرآن را از جانب خدايى فرزانه و دانا فرا مى گيرى (6).
بيان آيات
الميزان ج : 15 ص : 481
بطورى كه از آيات صدر سوره و پنج آيه آخر آن بر مى آيد غرض اين سوره اين است كه مردم را بشارت و انذار دهد و به همين منظور، مختصرى از داستانهاى موسى ، داود، سليمان ، صالح و لوط (عليهما السلام ) را به عنوان شاهد ذكر نموده و در دنبال آن پاره اى از اصول معارف مانند وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت و مانند معاد را ذكر نموده است .



تلك آيات القرآن و كتاب مبين




اشاره به تلك - همانطور كه در اول سوره شعراء گفتيم - اشاره به آيات سوره است ، آياتى كه بعدا نازل مى شود، و آياتى كه قبلا نازل شده ، و تعبير به لفظ (تلك ) كه مخصوص اشاره به دور است براى اين است كه به رفعت قدر و بلندى مرتبه آن آيات نيز اشاره كرده باشد.
كلمه (قرآن ) اسم كتاب است و اگر آن را قرآن ناميده بدين جهت است كه خواندنى است و كلمه (مبين ) از ابانه به معناى اظهار است ، و اگر كلمه كتاب را نكره آورد و نفرمود (و الكتاب المبين ) براى اين بوده كه عظمت آن را برساند ( چون نكره آوردن اسم ، گاهى تفخيم و تعظيم را مى رساند )، و معناى جمله مورد بحث اين است كه اين آيات رفيع القدر و عظيم المنزله كه ما نازل مى كنيم آيات كتابى است خواندنى و عظيم الشان ، كتابى كه مقاصد خود را روشن مى كند و ابهام و پيچيدگى ندارد.
در مجمع البيان گفته : اگر آيات را به دو صفت (قرآن و كتاب ) توصيف كرد، براى اين بود كه بفهماند همانطور كه با خواندن ، ظاهر مى شود با نوشتن نيز ظاهر مى شود، و خلاصه به منزله ناطقى است كه معارف را آن هم از دو طريق خواندن و نوشتن بيان مى كند و اگر آن را با كلمه (مبين ) توصيف كرد، براى اين بود كه آن را به ناطقى تشبيه كرده باشد كه روشن سخن مى گويد.



هدى و بشرى للمؤ منين




دو مصدر (هدى ) و (بشرى ) يا به معناى اسم فاعلند، و يا اگر همان معناى مصدرى مراد باشد به منظور مبالغه به اين تعبير آورده شده اند و معناى جمله اين است كه : اين كتاب مبين براى مؤ منين بسيار هدايت كننده و بشارت دهنده است .



الّذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكوة ...



مقصود از ذكر نماز و زكات ، ذكر نمونه اى از اعمال صالح است و اگر از ميان اعمال صالحه اين دو را نام مى برد، چون اين دو هر يك در باب خود ركن هستند، نماز در عبادتهاى راجع به خداى تعالى ، و زكات در آنچه راجع به مردم است و از نظرى ديگر، نماز در اعمال بدنى و زكات در اعمال مالى .
و اينكه فرمود: (و هم بالاخرة هم يوقنون ) وصف ديگرى است براى مؤ منين ، كه عطف شده به آن دو وصف ديگر، و اين وصف را به منظور اشاره به اين معنا آورده كه بفهماند اعمال صالح ، وقتى در جاى خود قرار مى گيرد و به غرض و هدفى كه بايد مى رسد، كه توام با يقين به آخرت باشد، زيرا عمل هر قدر هم صالح باشد، با تكذيب آخرت ، اثرش خنثى و اجرش حبط مى شود، به دليل اينكه خداى تعالى فرموده : (و الّذين كذبوا باياتنا و لقاء الاخرة حبطت اعمالهم ).
و اگر ضمير جمع را در جمله (و هم بالاخرة ) هم تكرار كرد، با اينكه ممكن بود بفرمايد (و هم بالاخرة يوقنون ...)، براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه اين يقين به آخرت شان مردم با ايمان است و مردم با ايمان اهل يقينند و بايد چنين انتظارى از ايشان داشت و توقع نمى رود كه با داشتن ايمان به روز جزا كفر بورزند.

با تكذيب معاد، انسان متحير، و اعمالش حبط و بلااثر است




ان الّذين لا يؤ منون بالا خرة زينا لهم اعمالهم فهم يعمهون




كلمه (يعمهون ) از (عمه )، به معناى تحير و سرگردانى در امرى است و معناى زينت دادن عمل اين است كه ، عمل را طورى قرار دهند كه آدمى مجذوب و شيفته آن شود و كسانى كه ايمان به آخرت ندارند از آنجايى كه آن روز را كه غايت مسير انسان است قبول ندارند، بناچار آنان مى مانند و دنيا، و معلوم است كه دنيا هم نمى تواند غايت اعمال قرار گيرد، پس اين بينوايان كه دست به دامان اعمال خود مى زنند، در راه زندگى متحير و سرگردانند، زيرا هدفى ندارند تا با اعمال خود به سوى آن هدف بروند.



اولئك الّذين لهم سوء العذاب و هم فى الآخره هم الاخسرون




اين جمله تهديدى است به مطلق عذاب ، چه دنيوى و چه اخروى ، چون دنبالش عذاب خصوص آخرت را خاطر نشان مى سازد و مى فرمايد: (و هم فى الآخره هم الاخسرون )، پس معلوم مى شود جمله اول مربوط به مطلق عذاب است و شايد وجه اينكه مى فرمايد: اينان در آخرت (اءخسرون زيانكارتران ) هستند، اين است كه نامه اعمال ساير گنهكاران ، هم مشتمل بر گناه است و هم مشتمل بر ثواب ، كه مطابق آن اعمال ، جزا داده مى شوند، اما اين بيچارگان گناهانشان در نامه ها ثبت شده ، اما ثوابهايشان و كارهاى نيكشان حبط شده ، و ثبت نگشته است .



و انك لتلقى القرآن من لدن حكيم عليم




كلمه (تلقيه ) با كلمه (تلقين ) تقريبا به يك معناست و اگر دو وصف (حكيم ) و (عليم ) را نكره آورد، هم به منظور تعظيم بود و هم تصريح كند به اينكه اين قرآن از ناحيه خداى تعالى است ، تا خود حجتى باشد بر رسالت خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله ) و تاءييدى باشد براى معارفى كه قبلا بيان داشت و صحه اى باشد براى آنچه از داستانهاى انبياء به زودى ذكر مى كند.
و اگر در ميان همه اسماى حسناى خدا دو نام شريف حكيم و عليم را ذكر كرده ، براى آن بود كه دلالت كند بر اينكه نزول اين قرآن از ناحيه سرچشمه حكمت است ، ديگر هيچ ناقضى نمى تواند آن را نقض كند و هيچ عامل وهنى نمى تواند آن را موهون سازد و نيز، از ناحيه منبع علم است ، پس هيچ دروغى در اخبار آن نيست ، و هيچ خطايى در قضاوتش راه ندارد.
الميزان ج : 15 ص : 484